سپیده آرمان: ماه ها پس از آهو درگیر افسردگی بودم

سپیده آرمان بازیگر در گفتگو با الگونیوز گفت : آهو نماد معشوقی دست نیافتنی است.

به گزارش خبرنگارگروه فرهنگ و هنر الگونیوز؛ سپیده آرمان؛  نویسنده فیلمنامه آهو و هم ایفاگر نقش یک قصه هست از همزمانی این اتفاق برای ما میگوید:

نگارش همزمان فیلمنامه وقتی با بازی یکی از نقش‌ها همراه شود، حتماً تاثیر بسیار بهتری در درک نقش و موقعیت‌ها خواهد گذاشت. آهو در من رشد کرد و در نهایت مقابل دوربین آقای علیرضا زرین دست به تصویر درآمد. کاراکتری که از روز آغاز فیلمنامه همراه من بود و به اندازه‌ای در من ریشه دوانده بود که حتی با گذشت سه سال از پایان فیلمبرداری هنوز رد پایش را به روی پوستم حس می‌کنم. پس از پایان فیلمبرداری من ماه‌ها اسیر افسردگی بودم افسردگی که از کاراکتر آهو بر روح من نشسته بود و ماه‌ها درگیرم کرده بود و مرا ترک نمی‌کرد. از زمان پایان فیلمبرداری تا آغاز اکران سه سال زمان بود سه سالی که به سخت‌ترین شکل برای من گذشت.

Ahoo

کاراکتر اصلی و محوری فیلم نامه آهو دختری مستقل است که خلاف جهت آب شنا می‌کند، دختری که به تنهایی در روستای شمالی زندگی می‌کند و مستقل است و از هیچ کدام از قواعد مردسالارانه حاکم بر اجتماع پیروی نمی‌کند. از خلق این کاراکتر بگویید و اینکه چقدر مستقل بودن شخصیت خودتان در شکل‌گیری آهو تاثیرگذار بود.

Ahoo

چقدر به درستی به این موضوع اشاره کردید. آهو دختری است که از قواعد جامعه مرد سالار پیروی نمی کند، او زنی است که بدون اتکا به هیچ مردی نه پدر نه همسر نه برادر و نه حتی معشوق، به تنهایی زندگی می‌کند و تامین معاشش از طریق هنری است که دارد. آهو دختری قدرتمند است که از زندگی تنها در روستایی دور افتاده در کنار جنگل نمی‌هراسد. شجاعت، استقلال، خرد و به گفته شما خلاف مسیر آب شنا کردن از مؤلفه‌های شخصیتی اوست. من هم مانند آهو از ابتدا دلبستگی به قواعد مردسالارانه جامعه نداشتم و در تمام ابعاد زندگی تمام تلاشم را کردم که نوع متفاوتی از تجربه زیست را داشته باشم. به نظر من استقلال میتواند یک زن را به درجه‌ای از قدرت برساند که پس از آن دریافت متفاوتی از دنیا داشته باشد. هرچند من در سال‌های پایانی دهه ۶۰ به دنیا آمدم اما فضای زیسته من فضای زیست دختران دهه شصتی بود، دخترانی که زندگی‌شان با دخترهای این روزها تفاوت بسیاری داشت‌. آن روزها اجتماعی بودن، شاغل بودن، دانشجو بودن، بار معنایی متفاوتی نسبت به این سال‌ها داشت و سنت‌ها؛ استقلال و قدرت دختران را بر نمیتابید. آن سال‌ها دختر بودن بسیار سخت‌تر از این روزها بود. همه دختران دهه شصتی و صحبت‌های من صحه خواهند گذاشت.

اسم آهو از کجا می آید و نماد چیست؟

اسم آهو را اقای پرویز دوایی برای فیلم انتخاب کردند. آهو نماد معشوقی دست نیافتنی است. همانطور که در فیلم ما تمام عاشقان آهو در نهایت نمی‌توانند به او دست پیدا کنند. معشوقی که از جهان اساطیر قدم به زمین گذاشته و به همین دلیل شباهتی به دخترهای هم سن و سال و هم نسلش ندارد.

آهو دختری است که به رغم ناپدید شدن معشوق و حضور عاشقان متعدد، کماکان به عشق گمشده خود پایبند و وفادار است. اتفاقی که در میان دخترهای این روزها کمتر میبینیم. چرا؟

آهو دختر منضبط و پایبند اخلاقیات است و وفادار ماندن برای او یکی از مبانی اخلاقی است که خود را ملزم به رعایت آن می‌داند. به رغم به قول شما عاشقان متعددی که در اطرافش هستند، او هنوز به آن معشوق گمشده که مشخص نیست چه روزی بالاخره برمی‌گردد و اصلاً مرده است یا زنده پایبند است. معیارهای اخلاقی و انسانی چیزی نیستند که مختص به تاریخ یا جغرافیای خاصی باشند، جوانمردی، وفاداری، عشق، مفاهیمی به گستردگی کل جغرافیا و تاریخ هستند. آهو حتی پس از آشنایی با سعید، زمانی که متوجه می‌شود شاید فرهاد زنده باشد، سعید را از خود می‌راند و دیگر تمایلی برای دیدنش نشان نمی‌دهد و تمام اصرارهای سعید بی‌نتیجه می‌ماند. زوال ارزش‌ها و اخلاقیات در جامعه ی این روزها یکی از مهمترین عواملی است که باعث ناپایداری و روابط و بی‌وفایی‌های مکرر و تعدد روابط موازی شده است. در حالی که یک عاشق جز معشوق خود شخص دیگری را نخواهد دید اگر عشق واقعا عشق باشد.

Ahoo

یکی از کاراکترهای قصه فیلم آهو مازیار با بازی رضا یزدانی است. عاشقی که دم از عشق نمی‌زند و در نهایت عشق را با خود به گور می‌برد. از خلق کاراکتر مازیار بگویید و اینکه چرا از احساس خود سخن نگفت؟

مازیار از آن گروه عاشق‌های ساکت است که عشقشان را در صندوقچه قلبشان پنهان می‌کنند. این مدل افراد به راحتی عاشق نمی‌شوند و وقتی که عاشق شوند تمام جوانب را می‌سنجند برای شرایطی که برای ابراز عشق مناسب باشد. مازیار به رغم عشق آتشینی که در دل داشت به دنبال شرایط مناسب بود.

به بنفشه خانم سپرده بود که پیام عشق و خواستگاریش را به گوش آهو برساند اما بنفشه خانم هم مردد بود که آیا این دو مناسب هم هستند و آهو پیشنهاد عشق مازیار را می‌پذیرد یا نه به همین دلیل او هم به دنبال زمان مناسب برای رساندن پیام خواستگاری مازیار بود. صحنه مرگ مازیار را از مرگ تلخ پسرخاله جوان خودم که در ۲۹ سالگی شبی به دریا رفت و صبح جنازه‌اش را یکی از افرادی که برای ورزش صبحگاهی کنار دریا می‌رفت پیدا کرد، نوشتم. پزشک جوانی که در اوج جوانی در کام مرگ فرو رفت. مازیار قصه ما هم با قصه عشقی در قلبش در عمق دریا ناپدید شد، آن هم زمانی که آهو لباس های عشق گمشده را برایش آورده بود.

Ahoo

به نکته خوبی اشاره کردید، لباس‌های عشق گمشده (فرهاد)؛که ما پلان‌های متعددی از آن را می‌بینیم. زمان‌هایی که آهو لباس های فرهادی که مدت‌ها نیست را می‌شوید و پهن می‌کند و در کمدش هنوز لباس‌های او را به صورت مرتب گذاشته است و در پلانی نگاه مازیار را با حسادت و حسرت به لباس‌های مردانه داخل کمد لباس آهو می‌بینیم. لباس‌هایی که آهو در آیینی با آنها خداحافظی می‌کند و در کوله پشتی اش برای مازیار می‌برد. تاکید موکد بر لباس‌های فرهاد عمدی بود؟

بله دقیقا. لباس‌های فرهاد که بارها در قصه به آن اشاره شد نماد ردای عشقیست که آهو بر تن مرد روبرویش می‌کند. در واقع آهو نه عاشق مرد مقابل که عاشق ردای عشقیست که بر تن او می‌کند. همان اتفاقی که در جریان عاشقی می‌افتد، عاشق، معشوق را در همان ردای عشقی که در ذهنیات و تصوراتش است می‌بیند و نام این حس را عشق می‌گذارد و عشق تا زمانی ادامه پیدا می‌کند که معشوق این لباس را در تن دریده است. آدم‌ها عاشق تصورات خودشان از شخص مقابل می‌شوند و نه آن شخص مقابل با تمام واقعیتی که هست.

پرسشی که شاید در میان مخاطبان این فیلم ایجاد شود این است که چرا آهو در میان سعیدی که هم خوش ظاهرتر بود و هم توانمندی مالی بیشتری داشت و آقای کیانی که جا افتاده بود و از تمکن مالی برخوردار بود، مازیار را انتخاب کرد که نه شغل درستی داشت و نه تمول مالی؟

مازیار در قصه ما نماد طبیعت مردانه بود، مردی که شبیه مردهای قصه‌های قدیمی بود؛ وفادار، آرام، سر به زیر و سخت. مردی که در تصورات آهو لیاقت پوشیدن ردای عشق را داشت. طبیعتاً دختری مانند آهو که تمام مناسباتش با دخترهای هم سن و سالش متفاوت است در این زمینه هم به معیارهای معمول دخترها پایبند نیست و انتخاب متفاوت خود را دارد.

یکی از کاراکترهای فیلم شما پرویز، کودکی است که مانند نوجوان فیلم مالنا دل در گرو عشق زنی بزرگسال دارد. این رابطه تصویری مالنا وار از آهو را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند نظر خود شما در این مورد چیست؟

کاراکتر پرویز برگرفته از کاراکتر پرویز دوایی نویسنده و منتقد ارزشمند و پیشکسوت سینمایی ایران است که همه نثر های دکلمه شده در فیلم از آثار ایشان هستند. در غالب داستان‌های کتاب‌های پرویز دوایی خود او را در قامت کودکی می‌بینیم که دل در گرو مهر زنی جوان که سال‌ها از او بزرگتر است داده. این قصه البته در فیلم مالنا هم دیده می‌شود و طبیعتاً این تصویر ما را به یاد جاودانه سینمای جهان مالنا هم می‌اندازد. تفاوت اصلی قصه فیلم آهو به نگاه مردان به زن قصه ماست که برای نگاه ابزاری و جنسیت زده‌ای است که در فیلم مالنا شاهدش بودیم.

خانم آرمان؛ افق خودتان در عالم بازیگری را چه می بینید؟

من تمام تلاشم را می‌کنم که بتوانم در این حرفه و هنری که عشق من است به بهترین نحو حضور یابم‌ و تجربه حضور در آثار کارگردانان برجسته سینمای ایران را داشته باشم.

حضور همزمان به عنوان فیلمنامه نویس و بازیگر نقش ۱ زن فیلمنامه‌ای زن محور اتفاقی است که نمونه‌اش در سینمای ایران پیش از این نبوده است. دوست دارید به این تجربه ادامه دهید؟

تجربه خیلی جالبی است. اگر محقق شود نقش فیلمنامه‌هایی که خودم می‌نویسم را بازی کنم که چقدر عالی . از طرف دیگر بسیار دوست دارم در آثار کارگردانان برجسته سینمای ایران حضور داشته باشم و در قالب نقش‌هایی ظاهر شوم که خالقش بزرگوارانی هستند که من قلم و توانمندی‌شان را می‌ستایم.

بازی در نقش اصلی فیلم سینمایی آهو چه تاثیری در زندگی شما گذاشت؟

زندگی من به قبل و بعد از حضور در فیلم آهو تبدیل شد آهو چیزی از من را از آن خود کرد که پس از آن دیگر به من برنگشت. آهو دختر افسرده‌ای بود که من برای رسیدن به این نقش تعمق بسیاری کردم و ماه‌ها پس از پایان فیلمبرداری هم درگیر پیامدهای افسردگی بودم که در جریان فیلم برای من اتفاق افتاد. بازیگری کار بسیار دشواریست و حتی از اجرا هم دشوارتر.

در پایان اگر نکته‌ای به نظرتان می‌رسد بفرمایید

امیدوارم که مخاطبان برای تماشای فیلم آهو به سالن‌های سینمایی بروند و از فیلم‌های سینمای مستقل حمایت کنند.

انتهای پیام/