مدیریت موفق نیازمند اصالت است

یادداشت/فرشاد نجفی: فرض کنید برای یک شغل بالا مصاحبه کرده و مطمئن که نتیجه مصاحبه خوب بوده است.

شرکت را بررسی کردید و به نظر می رسد که از نظر مالی سالم و در جامعه و صنعت مورد احترام است . اما تردید دارید چون یک چیزی جور در نمی آید . زمانی که قبل از شروع مصاحبه در شرکت بودید ، برخی از افراد ناراضی و محیط بی روح به نظر می رسید . علیرغم حقوق پیشنهادی خوب و جایگاه شغلی ، از این مطلب احساس ناراحتی و پیشنهاد را رد می کنید. این تصمیم ، شهودی است .

در اکثر کتابهای مدیریت ، نویسندگان احساسات درونی را ارزشمند و مؤثر میدانند . جک ولش ، مدیر عامل سابق جنرال الکتریک ( که مدیری بزرگ در قرن بیستم شناخته می شود ) ، تصمیمات شهودی می گرفت . ولش، این کار را نشانه ی شجاعت می دانست . برخی از مدیران مانند ایلان ماسک پا را فراتر می گذارند و آشکارا شواهد معتبر برای دنبال کردن برخی طرح ها را رد می کنند . ولی تکیه بر شهود اغلب منجر به نتایج ضعیف و انتخاب های بد می شود . پس باید بدانیم پشت تصمیمات شهودی چه چیزی نهفته و در چه شرایطی درست است .

تفکر را می توان به دو روش طبقه بندی کرد . اول ، تفکری سریع ، خودانگیخته و تقریباً ناخودآگاه که به موجب آن به تجربه و فرهنگ اجازه می دهیم رفتار را تعیین کند . مثلاً ، اگر یک چهره آشنا می بینیم و ارتباط با آن شخص بی ضرر است ، ناراحت نمی شویم . چون نیازی نیست به مسواک زدن فکر کنیم ، دستورالعمل های روی خمیر دندان را نادیده می گیریم .

نوع دوم فکر ارادی است ، مانند نوع تفکری که نیاز داریم بفهمیم از کدام جاده به مقصدی ناآشنا برویم .

تفاوت عمده بین نوع اول و دوم تفکر این است که تفکر ارادی زمان و انرژی می طلبد و شهود ساده تر و سریع تر از منطق و استدلال است . بنابراین ، به شهود روی می آوریم .

شهود زمانی است که استدلال مبتنی بر واقعیت را نادیده می گیریم و بر اساس عواطف و احساسات تصمیم می گیریم . هنگام شهود ، معمولا هیجان زده یا مضطربیم و می خواهیم به سرعت همه ی نگرانی ها را دور بیندازیم . برخی از افراد مانند ولش معتقدند که شهود تشخیص آگاهانه ی الگو ، براساس تجربه است . دیگران می گویند ، شهود فرآیند ناخودآگاه جمع آوری سرنخ ها و ایجاد ارتباط بین آنها است که منجر به تصمیم می شود .

اما واقعیت این است که هنگام شهود ، ما فاقد شواهد ملموس برای حمایت از تصمیم هایمان هستیم .

ضعف های حافظه ی انسان ، بر این ادعا تاکید میکنند که تصمیمات شهودی قاطعانه ضعیف تر از تصمیمهای منطقی و عقلانی هستند :

اولاً، تصمیمات شهودی معمولاً مبتنی بر خاطرات است که بسیار خطاپذیر و در معرض پیش داوری( حب و بغض ) است . پیش داوری شواهد را پنهان می کند ، چون ما تمایل بیشتری به تکیه بر اطلاعاتی داریم که به راحتی به خاطر می آیند تا افکاری که می خواهیم فراموش یا سرکوب کنیم . همچنین فقط شواهد و خاطراتی را در نظر می گیریم که رفتار ما را تأیید می کنند .

ضدر مجموع ، یادآوری آسان و پیش داوری منجر به این تصور نادرست می شود که تصمیمات شهودی بهترین تصمیم هستند .

ثانیاً ، پدیده ی « مُرده ی بد نداریم » آسیب زاست ، چون باعث می شود در طول زمان ، چیزها را بهتر از آنچه بودند به یاد بیاوریم و خاطرات رضایتبخش که صحیح به نظر میرسند ، مبدل به تصمیم شهودی میشوند .  عوام ، مدیری که تصمیمات شهودی می گیرد را شایسته تر می دانند .

احساسات باعث خودانگیختگی می شود یعنی در موقعیتهای حساس ، میل شدیدی داریم که به سرعت محرکهای محیطی را که معتقدیم باعث ایجاد احساسات ناخواسته می شوند ، از بین ببریم . بیشتر تصمیم گیریهای شهودی ، زمانی گرفته می شود که موقعیت حساس و زمان کم است . یعنی زمانی که در موقعیتی حساس قرار داریم و ذهن ما شدیداً دچار ترافیک است ، فکر می کنیم استفاده از احساسات درونی به صرفه تر است. برخی افراد با تجربه هم به خاطر تجربه ی بیشتر شهودی تصمیم می گیرند .  مشکل تجربه این است که زیادی قبولش داریم ، این دقیقاً یک پیش داوری غلط است .

اعتماد به سقف ( اعتماد به نفس بیش از حد ) هم منجر به کاهش تحلیل و افزایش نتایج نامطلوب می شود .

بهترین زمان برای تکیه بر شهود زمانی است که موقعیت حل مسئله مستلزم اقدام سریع است و ارزیابی مبتنی بر داده ممکن نیست . بنابراین ، تعجب نکنید که در موقعیتهای پرفشار که در آن عدم اطمینان زیاد وجود دارد ، تصمیمات شهودی احتمالاً راه حل مناسبتری هستند . در حرفههایی مثل جراح ، آتشنشان و ورزشکار که برای موفقیت نیاز به تصمیم فوری دارند ، استفاده مؤثر از شهود فراوان است . حرفه ای های با تجربه ، تصمیمات شهودی موفق تری دارند ، چون تکیه بر الگوهای تجربه ی طولانی ، نوعی از تجزیه و تحلیل است .

اینکه آیا برای تصمیم گیری های شهودی مناسب هستید یا نه ، به تحمل شما در برابر ابهام بستگی دارد . اگر ریسک پذیر هستید ، تصمیمات شهودی شما موفق تر خواهد بود .

اما اگر در تصمیم گیری امکان ریسک ندارید ، شهود را فراموش کنید .

هرگز فراموش نکنید که مدیریت موفق نیازمند اصالت ( رفتاری که ارزش ها و باورهای اساسی شما را منعکس می کند ) است .

انتهای پیام/