مهدی رخشانی: استاد علی راشکی در حال زندگی کردن کلید واژه امید است

در دومین شب از رویداد «سیستان؛ مشقت زیستن»، مستند «خطوط ناپیدا» ساخته مهدی رخشانی در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران به نمایش گذاشته شد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر الگونیوز؛ در دومین شب از رویداد «سیستان؛ مشقت زیستن»، مستند «خطوط ناپیدا» ساخته مهدی رخشانی در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران به نمایش گذاشته شد و سپس نشست تخصصی این جلسه با حضور مهدی رخشانی و عباس عارف برگزار شد.

مدیریت این جلسه برعهده سامان بیات بود. مهدی رخشانی در این نشست گفت: دو نفر از کسانی که باعث شکل‌گیری این فیلم شده‌اند، اکنون در این جلسه حضور دارند؛ استاد عباس عارف و استاد محمد تقی این دو تن هستند که در این راه خیلی کمک کردند و سبب شدند تا به سمت ساخت این فیلم بروم.

او افزود: من در دانشکده هنر زاهدان مشغول تحصیل در رشته صنایع دستی بودم و استاد علی راشکی در آنجا درس می‌داد و با بچه‌های هنر و صنایع دستی، درس نقاشی را داشت. بنابراین سال‌ها او را می‌شناختم و با نگاه و علاقمندی‌هایش آشنایی داشتم اما هیچگاه به این فکر نکرده بودم که درباره او فیلمی بسازم. در حقیقت تلنگری که بزرگان زدند، سبب شد تا فکر کنم که می‌توان وارد زندگی استاد شد.

تا نگاه جامع‌تری نسبت به موضوع داشته باشیم.

در ادامه جلسه عکس‌های مهدی رخشانی از شرایط مردم سیستان به نمایش گذاشته شد. رخشانی در خلال نمایش این عکس‌ها که تصاویری دردناک از آسیب‌هایی بود که بر اثر سوخت‌بری برای افراد رخ داده بود، داستان زندگی برخی از آنها را روایت کرد.

در بخش دیگر این مراسم عباس عارف (منتقد و پژوهشگر) درباره «کمال ایران و حال سیستان در تاریخ» گفت: فیلم مستند استاد علی راشکی نابغه و پدیده هنر تجسمی معاصر ایران سبب شد تا بخش بسیاری از گفتاری که قرار بود از پیش از حضور سکاها تا ۱۱۵ سال بعد از خیانت‌های قاجاریه به سیستان طرح و پرسش کنم (را به دلیل کمبود وقت نگویم). بنیاد پژوهش اصیل و جوینده راستین حقیقت درست پرسیدن است. طرح پرسش بنیاد تفکر فلسفی است.

او افزود: در ایران پس از صفویه شوربختانه ما یگانه موهبتی که پیش از آن داشتیم را از دست دادیم و آن اندیشه فلسفی است. در واقع بعد از آن بود که بینش فلسفی به تاریخ، معنویت، هنر، حقیقت و فرهنگ از بین رفت. فرقه‌ها و ایسم‌های منحط و عقب افتاده ماقبل مغول دو مرتبه برگشت و به جان هم افتادند.

این پژوهشگر در ادامه بیان کرد: منظور همان‌هایی است که در تاریخ اسلامی به جنگ حیدری و نعمتی معروف شده. اکنون ببینید در سراسر منطقه‌ای به نام خاورمیانه با یکدیگر چه می‌کنند؛ سر می‌برند و آن را به ستون تاریخی شاهکار دوران هخامنشی یا رم می‌زنند و از آن فیلم می‌گیرند و منتشر می‌کنند. این موضوعات بی‌گمان دلیل تاریخی جز از میان رفتن اندیشیدن، پرسش کردن از ریشه‌هایمان و نسبتی که در لحظه‌های جنایت و حماقت با تاریخ داریم، ندارد.

عارف در ادامه صحبت‌هایش گفت: برای دانستن سیر تحول تاریخی عظمت ایران که شاید بتوان گفت، اکنون عظمتش بر باد رفته، ناگزیریم پیشینه آن سیر تحول را بشناسیم و تحلیلش کنیم. اما با این فرصت حتی نمی‌توان یک دوره تاریخی ۱۰۰ ساله آن را انجام داد. خواستم به سراغ دوران پیش از ظهور سکاها بروم، زیرا بی‌گمان با سیستان نسبت تاریخی، فرهنگی و نظامی دارد اما تنها اشاره‌ای به آنها می‌کنم.

او افزود: برخلاف تصور بسیاری از مورخان سکاها ایرانی هستند. در واقع فاجعه از جایی شروع می‌شود که سکاها همسایه آشوری‌ها می‌شوند. تاریخ نشان داده و یونانی‌ها نوشته‌اند؛ کتیبه‌های آشور بانیپال نیز از زیر خاک بیرون آمده است؛ بر این مبنا ما شوش و تمدن ایلامی را نابود کردیم و جز عقرب و مار در آنجا نگذاشته‌ایم. سکاها به جای اینکه از ریشه‌شان که ایران بود دفاع کنند، با آشوری‌ها هم‌دست می‌شوند و کیمری‌ها که به زبان ما صحبت می‌کردند را نابود می‌کنند و با مادها در می‌افتند.

این پژوهشگر ادامه داد: سکاها جنگجویانی پارتیزانی و بسیار شجاع بودند و کوروش نیز در جنگ با آنها کشته می‌شود. در حقیقت این نیز خیانت دیگری از سوی آنهاست. زیرا اگر کوروش ۲۰ سال دیگر زنده بود، اتفاقات بهتری رخ می‌داد. البته در ادامه هووخشتره آنها را شکست داده و سران خائن‌شان را می‌کشد. به این ترتیب آنها به جنوب روسیه فرار می‌کنند اما بعدها گسترش پیدا کرده و در همان جا حکومتی را ایجاد می‌کنند.

عارف در بخش دیگری از صحبت‌هایش ضمن تشریح بخش‌هایی از تاریخ ایران و حضور سکاها در نقاط مختلف، به کوچ سکاها به مناطقی چون اسکاتلند اشاره کرد و گفت: شهر سوخته بزرگترین تمدن ۳ هزار سال گذشته جهان بوده که امکانات بسیاری داشته است. شهری دو طبقه و ۱۵۰ هکتاری که ۳۰ هزار گور در آن سالم مانده و ۳۰۰ سال حفاری‌اش طول می‌کشد. شهر سوخته بهشت باستان‌شناسان جهان است اما چرا اجازه حفاری آن را نمی‌دهند؟ این چه توطئه‌ای است که علیه ایران در جریان است؟ به جز خاموشی و ترس ما چه دستی در کار است؟

او در ادامه افزود: مگر هزاران رستم، سهراب و شهید دیگر در این سال‌ها برای سیستان کشته نشده‌اند؟ (هموطنان) ما در حال مرگ هستند و آقایان با طالبان مدارا می‌کنند! باید از طریق دادگاه بین‌الملل حق ایران را بگیرند. من حاضرم بروم، چون عاشق ایران و این خاک هستم. متاسفانه باید بگویم طالبان عمدا اجازه ندارند به سیستان آب بدهند. وقتی سیستانی از سیستان برود، دیگر کسی برای دفاع از خاک باقی نمی‌ماند.

این پژوهشگر در بخش پایانی صحبت‌هایش عنوان کرد: بلوچستان از همه ایران ثروتمندتر بوده و پر از ذخایر اورانیوم و طلا و… است. عاجزانه خواهش می‌کنم گوهر و جوهر ایرانی خود را بیدار کنیم و کمپین میلیونی را از همین جا راه بیاندازیم و خطاب به سازمان ملل نامه بنویسیم و حق‌آبه زابل را بگیریم. اگر سیستان برود، وای بر بلوچستان می‌شود. یک همسایه شرقی داریم که یک میلیون خطرناک‌تر از بقیه است. فقط این را بگویم که طالبان در مقابل آنها چیزی نیست.

انتهای پیام/