به گزارش گروه فرهنگ و هنر الگونیوز؛ محمد تهامینژاد که در این مراسم حضور نداشت، یادداشتی را به نیابت از خود ارسال کرده بود که در ابتدای این برنامه توسط حجت فروغی خوانده شد و مورد تشویق حضار قرار گرفت.
محمدرضا اصلانی نیز در ادامه این نشست در صحبتهایی گفت: قرار نبود در این برنامه سخنی بگویم. در عین حال هم ماجرای سیستان و بلوچستان و هم نگرانیهایی که برای آقای تهامینژاد دارم، موضوعی است که باید درباره آن صحبت کرد. او دوست عزیزی است که از سال ۴۰ تاکنون با او آشنا هستم. امیدوارم هرچه سریعتر سلامتی خود را به دست بیاورد و تحقیقاتش را ادامه دهد تا ما یکی از بهترین محققان خود را در رنج و بیماری نبینیم.
او افزود: فیلمی که دیدید از رنج ایشان ساخته شده است. زیرا ۷، ۸ سال فقط مونتاژ آن طول کشیده و این خود مسئله مهمی به شمار میآید. در واقع این اتفاق یک رنج بوده تا ساختن. تنشی در فیلم وجود دارد که در نگاه به صحنهها دیده میشود. همین موضوع فیلم را در عین حال که یک گزارش است، به نحوی دیگر جالب و دراماتیک میکند.
این مستندساز در ادامه بیان کرد: فیلمهای تهامینژاد همواره آثاری به شمار میآیند که با اطلاعات مردمشناسانه و جامعهشناسانه همراه هستند. این موضوع سبب ایجاد رابطه با دوران و زمان ساخته شدن فیلم میشود.
او در ادامه از حاضران خواست بپاخیزند و دقیقهای را به احترام سرزمین سیستان و بلوچستان سکوت کنند.
حجت فروغی تهیهکننده فیلم نیز در ادامه این نشست گفت: لازم دیدم درباره تاریخچه این فیلم و آشناییام با آقای تهامینژاد توضیح دهم. سال ۶۲ وقتی ۲۲، ۲۳ سالم بود و در ابتدای تجربه فیلمسازی بودم، سری پر شور داشتم و خستگی برایم معنایی نداشت. دو سه سال بود که وارد صدا و سیما شده بودم و در حال کار روی فیلمی بودم که با من تماس گرفتند و گفتند که فیلمسازی را از تهران به زاهدان فرستادهاند.
او افزود: سالهای ابتدایی انقلاب، سالهای عجیبی بود. وقتی من این خبر را شنیدم، در ابتدا از حضور یک کارگردان تهرانی احساس ناامنی کردم. ولی وقتی او را دیدم، چهره موقر، مودب و متینی داشت و تمامی توهماتی که در ذهنم بود به هم ریخت. آن زمان مدیر تولید زاهدان بودم و در جایی ایشان را دیدم که منتظر من بود. با او صحبت کردم و بعد از صحبت با هم دوست شدیم.
این تهیهکننده در ادامه بیان کرد: سعی کردم او را بشناسم. او دور از خانواده تا پاسی از شب در اتاقی کوچک سر میکرد و من با او صحبت میکردم. او به شدت متفاوت از آدمهای دیگر بود و برای هر حرفی فکر میکرد. به همین دلیل میخواستم تمام دنیای سینما را از تهامینژاد بیرون بکشم. این ارتباط اولیه موجب شد تا در این ۴۰ سال با هم در ارتباط باشیم و کار کنیم.
فروغی ادامه داد: سال ۷۷، ۷۸ از صدا و سیما بیرون آمده و شرکت فیلمسازی تاسیس کرده بودم و بیمهابا در حال کار با آدمهای مختلف بودم. زیرا برای ادامه کار باید درآمد کسب میکردیم. یادم نمیآید، فیلم «تعزیه در سیستان» تصمیم چه کسی بود ولی آقای تهامی نژاد تصمیم گرفت که آن را بسازد.
این مستندساز در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: شرکت فیلمسازیام از یک جایی به بعد متلاشی شد. آن زمان در حال ساخت چند فیلم بودم که هنوز نیمهکار بودند. «تعزیه در سیستان» با رنج آقای تهامی نژاد تمام شد امروز که آن را روی پرده دیدم حس خوبی پیدا کردم. این فیلم روایت رنج مردم سیستان، مردم من است. مردمی که استعدادهای درخشانی بودند. یکی از کارهای ناتمام ما همین به کارگیری استعدادها بود که نگذاشتند. سالهاست از دوربین دور ماندهام. دلم برای یک سکانس فیلمبرداری دیگر لک زده است. امیدوارم بتوانم قبل از مردن یک فیلم دیگر بسازم. همایون امامی در ادامه این نشست گفت: صحبتهای آقای فروغی واقعا آدم را متاثر میکند. در جریان آنچه به ناجوانمردی بر ایشان رفته است، بودم. ایشان را امروز برای اولین بار به صورت حضوری دیدم و سالها از راههای دیگر با هم در ارتباط بودیم. به همین دلیل وقتی به صورت سر بسته از رنج صحبت میکرد، من هم گریستم. ولی چه باید کرد.
انتهای پیام/
دیدگاهتان را بنویسید