به گزارش گروه فرهنگ و هنر الگونیوز به نقل از ایرنا: روحالله سهرابی؛ مدیرکل دفتر نظارت بر عرضه و نمایش فیلم سازمان سینمایی، مدیر نامآشنایی است کارگردانی که عمده شهرتش بابت ساخت فیلم خاکستر و برف و سریال آرام میگیریم است. آن نگاه آرام و منعطف اما دغدغهمندی کهساخت فیلم خاکستر و برف و سریال آرام میگیریم است. آن نگاه آرام و منعطف اما دغدغهمندی که از سهرابی در آثارش سراغ داریم، طی یکسالونیم اخیر، در مدیریت سینماییاش نیز تجلی یافته است. مدیری که تاکنون بیش از ۳۰۰ جلسه خصوصی با بازیگران، کارگردانان و دیگر هنرمندان داشته و تا جایی که توانسته، به رفع مشکل همصنفانش، بدون اینکه چیزی رسانهای شود، کمک کرده است. همچنین وی ازجمله مدیرانی است که طی ماههای اخیر، بیشترین میزان فعالیت را برای رفع مشکلات سینماگران و شکستن برخی احکامی که برای آنها صادر شده، به انجام رسانده است.
به مناسبت نزدیکی به روز ملی سینما، گفتوگویی با سهرابی انجام دادهایم که در ادامه، نظر شما را به مطالعه آن جلب میکنیم. گفتوگویی که طی آن تلاش شد تا تقریبا بسیاری از مشکلات مهم این روزهای سینمای ایران از وی پرسیده شود تا آنسوی بهظاهر تاریک ماجرا، برای دغدغهمندان این مسائل روشن شود.
قریب به ۱۵۰ فیلم از دولت قبل به ما رسید
اینکه گفته میشود ۱۷۰ فیلم از دولت قبل به ما رسیده، یک آمار تقریبی است به این دلیل که ما آمار دقیق فیلمهای در صف اکران را نداریم. برخی، علاقهای به اکران روی پرده آثارشان ندارند و بعضی آثار، مستقیما برای پلتفرم ساخته شدهاند چون نمیتوانند پاسخگوی هزینه تبلیغات باشند و بعضی هم فیلمهای ویدئویی تولید کردهاند و نگاه و توقعشان از سازمان این است که با تبدیل آن فیلمها به سینمایی موافقت شود بنابراین اینکه مشخصا درباره آثار سینمایی صحبت کنیم، شاید نشود آمار دقیقی ارائه داد ولی قریب به ۱۵۰ فیلم از قبل به ما رسید که به دلیل تولید خارج از ظرفیت، همزمان شدن با موضوع کرونا و دو سال عدماکران فیلمها، این تلنبار شدن در صف اکران باعث شد ما میراثدار تعداد زیادی فیلم اکران نشده باشیم و به همین دلیل مجبور شدیم در یک سال اخیر با مدیریت اقتضایی، از تعداد آثار در صف اکران کم کنیم.
در حال حاضر، از تعداد فیلمهای آماده اکران، خیلی کم نشده است. ظرفیت اکران ما به صورتی نیست که بتوانیم خارج از قاعده، به گونهای، فیلمها را نمایش دهیم که از عهده ده سال کمکاری در عرصه اکران برآئیم. طبیعی است که ما باید مدیریت کنیم. شکل مدیریتی ما طوری است که برخی فیلمها را به سمت گروه هنر و تجربه سوق میدهیم که خود این رخداد، یک تعداد قابل توجهی از آثار را کم میکند که در این مدت هم، همین کار را کردیم که سبب شد تا مجموعا، ۱۵ تا ۲۰ درصد از حجم آن فیلمها کم شود. هرچند از این سو هم به طور مداوم فیلم تولید شده و به آن صف اضافه میشود.
آمار فیلمهای مسئلهدار را از ۴۰ به ۱۵ رساندیم
در اداره کل نمایش، صرفا بحث سینمایی یا آثار حرفهای سینما نیست که مطرح است بلکه قبل از آن، ما شوراها و مجموعهای داریم برای ارزیابی و ارزشیابی آثار ویدئویی، مستند و کوتاه که همه این آثار در اداره کل نمایش، ارزیابی و تصمیمگیری میشود. قریب به بیش از ۵۰۰ اثر ویدئویی کوتاه و مستند طی یک سال اخیر توسط شورای فیلمهای ویدئویی اداره کل، ارزیابی و تصمیمگیری شده است. در بخش سینمایی هم طی یک سال اخیر، قریب به ۱۰۰ فیلم را بازبینی و تصمیمگیری کردیم.
اتفاق مهمتر آن است که ما چیزی حدود ۴۰ فیلم مسالهدار طی سالیان اخیر داشتیم که تلنبار شده بود و دارای مشکلات مضمونی و محتوایی، اختلافات تهیهکننده و مالک فیلم، قانونشکنی عوامل مانند بازیگر و . . . بود. با دستور ریاست سازمان سینمایی و تلاش همکارانمان، هم به لحاظ مضمونی، فیلمها را مراقبت کردیم و اصلاحاتی دادیم و هم نشستهایی با برخی عوامل درگیر در پروژهها داشتیم و نقش میانجی را ایفا کردیم که سبب شد تا آن ۴۰ فیلم، به حدود ۱۵ فیلم برسد و مشکلات تعداد قابل توجهی از آثار، مرتفع شود.
بیشترین حلوفصل مشکلات فیلمها طی سالهای اخیر، متعلق به همین دوره یکسالونیم است
فیلمها به لحاظ مضمونی، ارتباط بسیار نزدیکی با حال و احوال اجتماعی و سیاسی هر دورهای دارند مثلا فیلمی که ۱۰ سال پیش امکان اکران نداشته، امروزه شاید بهتر بتوان با آن مواجه شد یا بالعکس. مدیریت این بخشها، اقتضایی است و نمیتوانیم به عنوان مدیر، تصمیم صفر و یکی بگیریم لذا ناگزیر هستیم اقتضایی عمل کنیم. آنجایی که یک مدیر میتواند و شرایط عمومی جامعه و نگاه حاکمیت همسو است، میشود به سمت حلوفصل مشکلات رفت کما اینکه طی یک سال اخیر، آثاری که چند سال امکان اکران نداشتند و گرفتار توقیف یا ملاحظه خاصی بودند در این دوره با پیگیری و نشستهای بسیار، مشکلشان را مرتفع کردیم. اغراق نیست اگر بگویم برای رفع مشکل برخی از این فیلمها، بیش از ۵ ، ۶ جلسه با صاحبان آثار و مدیران و کارشناسان مربوطه برگزار شد. طبق آمار موجود که بهراحتی هم قابل راستیآزمایی است، بیشترین حلوفصل مشکلات مربوط به فیلمها طی تمام سالهای اخیر، متعلق به همین دوره یکسالونیم است.
گاهی ممکن است مخاطبی که در خانه نشسته و به تنهایی دارد فیلمی را نگاه میکند، به این نتیجه برسد که این فیلم چه چیزی داشته که جلوی اکرانش گرفته شده است. ما در این مقوله، با چند مساله مواجه هستیم: یکی میزان تعهد و التزام آن فرد یعنی تهیهکننده به پروژه ای است که مجوزش را دریافت کرده است. این آدم چقدر متعهد به فیلمنامه و وفادار به مجوز بوده؟ چراکه اگر مشخص شود مغایر و متفاوت با متن مصوب کار کرده، سازمان سینمایی عملا میتواند آن فیلم را متوقف نگه دارد و طبیعتا چیزی متوجه سازمان نیست.
دوم آنکه در آئیننامه نمایش که مربوط به دهههای اخیر هم است، صراحتا قید شده که سازمان سینمایی میتواند فیلم دارای پروانه نمایش را به واسطه فضا و شرایط حساس فرهنگی، سیاسی و اجتماعی متوقف کند و تا زمانی که فضای اکران فیلم مهیا نشده، از نمایش آن فیلم جلوگیری کند. نمونه عینی آن، فیلمی است که همه ملاحظات و ممیزیاش را انجام داده بود و تهیهکننده، همکاری خوبی با ما داشت ولی به دلیل شرایط خاص جامعه و قانونشکنی یک یا چند نفر از عوامل، فیلم امکان نمایش خود را تا مدت زیادی از دست داد. معلوم است که وقتی فیلم را در خانه ببینیم، میگوئیم فیلم، چیزی نداشت که جلوی اکرانش گرفته شد ولی وقتی بیائیم این طرف و آن را جامعتر و مسائل پیرامونش را به صورت جریان ببینیم، دیگر چنین حرفی نمیزنیم.
بازیگرانی که تخظی کردهاند، باید دستمزدشان را برگردانند
اگر ما فیلمی اکران کنیم که آن عامل قانونشکنش روی پرده تبلیغ شود و بهعنوان ابزار تبلیغاتی روی پوسترها و بیلبوردها برود، حساسیتها ضریب میگیرد لذا هر مدیری ترجیحش این است که با مراقبت و مدیریت، این کارها را پیش ببرد وگرنه به لحاظ مضمونی، هیچ فیلمی منجر به اتفاق عجیب و غریبی در جامعه نشده ولی مسائل و ملاحظات پیرامونی فیلمها، یک مدیر را در موقعیتی قرار میدهد که نتواند به آن چیزی که علاقه قلبیاش است، عمل کند. مثلا به دلیل همکاری خیلی خوب یک تهیهکننده، علاقه قلبی من این بود که به این آدم کمک شود چون به دلیل اشتباه کسی دیگر که نباید تهیهکننده تاوان بدهد ولی آیا مجموع شرایط و حساسیتها و مسائل موجود، این امکان را به من مدیر میدهد که مطابق با میل و سلیقهام عمل کنم؟ گاهی هزینه برخی تصمیمات آنچنان بالاست که چارهای جز مدیری اقتضایی و مدیریت بحران باقی نمیماند.
سینما و روابط کاری آن در دنیا تعریف دارد. مراوده و تعامل میان تهیهکننده و کمپانی با عوامل، تعریف مشخصی دارد. حتی در صنعت موسیقی کشور ما، این ماجرا تا حدودی در حال رخ دادن است و به همین علت، تخلف عوامل موسیقی را به ندرت میبینیم چون متعهد به تهیهکننده و کمپانی هستند که ذیل آن کمپانی باید فعالیتهایشان را پیش ببرند. در سینما، ما در بخش تهیهکنندگی ضعفی داریم که تهیهکنندگان ما در قالب یک صنف واحد جمع نشدند و تکحرف نیستند. همین تعدد صنوف تهیهکننده خود منجر به شکافی شده که به این صنف ضربه زده. اگر بشود کمپانیهایی طراحی و راهاندازی کرد، بخش قابل توجهی از مشکلات مرتفع می شود.
به نظرم بازیگران یا عواملی که پیش از به سرانجام رسیدن یک فیلم، قانونشکنی کنند باید دستمزدی که از آن پروژه گرفتهاند را برگردانند تا بخشی از خسارت تهیهکننده را جبران کنند. بنابراین تهیهکنندگان هر چقدر هم بگویند که نمیتوانند از بازیگرشان مراقبت کنند، به شخصه معتقد هستم با اتحاد و انسجامی که بین تهیهکنندگان است، میتوان سروسامان مشخصی به این صنف داد. البته یک تعداد بازیگر هم هستند که شاید به این تعهدات تن ندهند که در ادامه مسیر، مجبور میشوند همکاری کرده یا از عرصه خارج شوند.
انتهای پیام/
دیدگاهتان را بنویسید