چهارشنبه / ۱۴ آذر / ۱۴۰۳
×
زمانی بود در گذشته‌ها که در تلویزیون و سینما ژانر کودک و نوجوان به شکل قدرتمندی حضور داشت اما اکنون چنین آثاری بسیار اندک است و همان تعداد اندکی هم که تولید می شود، دور از استانداردهای درست سینمای کودک است.
قصه‌های کودکانه و سرگرم کننده از نقاط قوت پیکولو است
  • کد نوشته: 2734
  • تیر ۱۹, ۱۴۰۲
  • 1550 بازدید
  • بدون دیدگاه
  • به گزارش گروه فرهنگ و هنر الگو نیوز؛ عسگری صداپیشه، کاراکتر پانچو را یک پدر مهربان و لطیف و در عین حال خشک و خشن در زمینه حرفه باغبانی‌اش توصیف می‌کند و معتقد است که برای صداپیشگی هر کاراکتری باید وجوه شخصیتی هر عروسک در صدای او نمود داشته باشد. او برای این کاراکتر از صدایی که به صدای خودش بسیار نزدیک است، استفاده کرده و در زمان فیلمبرداری در یک ارتباط زنده با عروسک‌گردان به هماهنگی لازم رسیده است که این شیوه را در آثار عروسکی بیشتر ترجیح می‌دهد.

    عسگری در گفتگو با خبرنگار الگونیوز : یکی از نقاط قوت این مجموعه را قصه‌های بسیار کودکانه، قابل فهم و سرگرم‌کننده و همچنین حضور بهترین عوامل از جمله عروسک‌گردانان و صداپیشگان آثار کودک می‌داند و از این بابت که برای این مجموعه هیچ یک از عوامل کم فروشی نکرده‌اند خیالش راحت است.

    کاراکتر پانچو چطور به شما پیشنهاد شد؟

    من قبلا با محمد بحرانی و امیر سلطان‌احمدی و دیگر دوستان این پروژه در کارهای عروسکی دیگری همکاری داشتیم و سال‌های زیادی است که با هم کار می‌کنیم و از توانایی‌های همدیگر خبر داریم. محمد بحرانی من را به آقای علی احمدی پیشنهاد کرد و بعد از صحبت‌های اولیه، روی عروسک تست زدیم و پذیرفته شد.

    فیلمنامه را که خواندید به لحاظ قصه‌های جذاب برای کودکان به نظرتان چطور بود؟

    سال‌های زیادی است برای کودک و نوجوان کار می‌کنم و این فیلمنامه را خیلی کودکانه دیدم یعنی برخلاف برخی آثار کودکان که به زبان بزرگسالان نوشته شده یا سطح پایین است و خیلی ساده‌انگارانه به قضایا نگاه می‌شود اما این فیلمنامه کاملا به زبان کودکان است و به نظرم متن‌ها هم برای بچه‌ها قابل فهم و هم سرگرم‌کننده است و امیدوارم که نتیجه کار هم خوب باشد.

    کاراکتر پانچو به لحاظ شخصیتی چه ویژگی‌هایی دارد و برای صداپیشگی این کارکتر چطور با آن ارتباط برقرار کردید؟

    معمولا این طور است که طرحی برای عروسک زده می‌شود و بعد صداپیشه به کار اضافه می‌شود و برای آن عروسک حرف می‌زند. چند تا صدا روی عروسک تست می‌کنند و بعد هر کدام که به کارکتر عروسک به لحاظ ظاهر و شخصیت نزدیک‌تر است، انتخاب می‌شود.

    به طور مثال کاراکتر بابا پانچو یک پدر است که در کارش به عنوان یک باغبان خیلی جدی و خشک است اما در مواجهه با دخترش نرم و مهربان است و این شخصیت خشک و جدی و در عین حال لطیف با بچه‌ها باید در صدا نمود داشته باشد. وقتی صدا را روی این کاراکتر تست کردیم از طرف کارگردان و مابقی اعضای گروه پذیرفته شد.

    با عروسک‌گردان چه تعاملی داشتید و آیا نیاز به تمرین و کار ویژه‌ای قبل از ضبط و فیلمبرداری بود؟

    در زمان تمرین این تعامل میان عروسک‌گردان و صداپیشه شکل می‌گیرد. در زمان تمرین پیشنهادهایی را داشتم که با عروسک‌گردان مطرح کردم و رفته رفته با هم به یک هماهنگی رسیدیم. در زمان فیلمبرداری هماهنگی میان عروسک‌گردان و صداپیشه بیشتر است. البته گاهی هم در روزهای اول ضبط روند شکل‌گیری یک کارکتر و ایجاد هماهنگی بیشتر همچنان ادامه دارد تا به یک ثبات برسد اما من تلاش می‌کنم همه این هماهنگی‌ها در زمان تمرین شکل بگیرد و برای ما هم خوشبختانه همین اتفاق افتاد.

    صدایی که برای این کاراکتر دارید صدای ویژه این کارکتر است یا این که پیش از این هم این صدا را برای کارکترهای دیگری استفاده کرده‌اید؟

    این صدا بسیار نزدیک به صدای خود من است و خیلی برای کارکتر پانچو صداسازی نکردم. جنس این صدا را شاید کمی در شخصیت آواغال که یک شغال بساز و بفروش در مجموعه کلیله دمنه بود، مخاطبان شنیده باشند ولی این جا کمی خش‌دارتر است.

    حضور شما به عنوان صداپیشه در مراحل ساخت این پروژه چگونه بود یعنی عروسک‌گردانی و صداپیشگی به صورت همزمان انجام می‌شد یا صدای شما ابتدا ضبط می‌شد و بعد عروسک‌گردانی صورت می‌گرفت؟

    کار ما به صورت همزمان بود که یکی از روش‌های استاندارد در آثار عروسکی است. اتفاقا در مجموعه شهرک کلیه و دمنه دقیقا برعکس بود یعنی من به عنوان صداپیشه در زمان فیلمبرداری حضور نداشتم. ابتدا صداها را ضبط می‌کردیم و بعد صداها برای عروسک‌گردان پخش می‌شد به صورت پلی بک و بعد عروسک‌گردانی می‌شد که این روش کار حدود ۷ یا ۸ ماه طول کشید.

    ترجیح من این است که به صورت همزمان کار کنم چرا که در این روش یک ارتباط زنده میان عروسک‌گردان و صداپیشه شکل می‌گیرد و این بده بستان‌ها در روش پلی بک اتفاق نمی‌افتد.با توجه به این که بچه‌های امروز به آثار بسیار جذابی دسترسی دارند که ساخته کمپانی‌های بزرگ دنیا در حوزه کودک و نوجوان است فکر می‌کنید ویژگی و تفاوت این مجموعه و کارکترهای آن چیست که بتواند توجه کودکان ایرانی را به خود جلب کند؟

    برای من این یک چالش است که آیا با تولیدات داخلی می‌توانیم فضایی ایجاد کنیم که مخاطب ایرانی، ما را به آثار خارجی ترجیح بدهد و یا حداقل به عنوان یک انتخاب به ما نگاه کند یا خیر. به نظرم پیکولو به لحاظ رنگ و لعاب، تنوع، شخصیت‌پردازی، داستان‌پردازی، جلوه‌های بصری، صدا، نور و تصویر چیزی کم ندارد. من به عنوان کسی که بخشی از کار این مجموعه را بر عهده داشتم، خیالم راحت است که کم‌فروشی نکرده‌ایم. ویژگی پیکولو و تمایز و مزیتی که نسبت به تولیدات خارجی دارد این است که یک محصول ایرانی است، قصه‌های آن برای کودکان ایرانی و در فرهنگ ما قابل فهم است. هر چند پیکولو سرزمینی لازمان و لامکان است و هر جای دنیا می‌تواند باشد یا کارکترهای آن می‌توانند مربوط به هر جای دنیا باشند مثلا پانچو یک اسم اسپانیایی- مکزیکی است یا پیکولو یک اسم ایتالیایی است ولی کارکتر واکرو وقتی دلش می‌گیرد آواز ایرانی می‌خواند و این‌ها برای مخاطب ایرانی آشناست و راحت با آن ارتباط برقرار می‌کند.

    کارگردان چقدر از نظرات صداپیشگان یا عروسک‌گردانان در جهت پیشبرد قصه استفاده می‌کرد به عبارت دیگر آن چه پیش روی بیننده است تمام و کمال بر اساس فیلمنامه است یا بداهه و نظرات دیگری هم در طول ساخت اثر به آن اضافه شد؟

    تقریبا از معدود کارهایی بوده است که چون کارگردان خودش نویسنده فیلمنامه هم بود، خیلی تغییر چندانی نسبت به فیلمنامه نداشتیم. یک سری شوخی‌ها، آوا و قصه‌های فرعی کوچک را می‌شد در طول تمرین‌ها و یا زمان فیلمبرداری به کارکتر اضافه کنیم. البته اتودها هم در زمان تمرین قصه‌ساز بود یعنی بخشی از خود فیلمنامه‌ها نیز در اتودهایی که می‌زدیم شکل می‌گرفت و قصه می‌ساخت و به نویسنده و کارگردان این مجموعه کمک می کرد که برای بقیه فیلمنامه‌هایی که هنوز ننوشته است، قصه پیدا کند. درباره شکل‌گیری شخصیت پانچو نیز تقریباً نود درصد متن اجرا شده است.

    فکر می‌کنید مخاطبان شما بیشتر کودکان و نوجوانان هستند یا بزرگسالان را هم می‌تواند به خود جذب کند؟

    کمی درباره این قضاوت زود است و من خودم هنوز قسمت دوم را ندیده‌ام اما به عنوان مخاطب وقتی قسمت اول را دیدم، از آن لذت بردم و قصه را دنبال کردم با وجود آن که می‌دانستم قصه چه بود. به نظرم موسیقی، رنگ و لعاب و تروکاژهای تصویری بسیار خوبی داشت.

    نقطه قوت این مجموعه به نظرتان کدام بخش است؟

    به نظرم بخش قصه‌ها و متن از نقاط قوت این مجموعه است. داستان‌های کودکانه‌، قابل فهم و سرگرم‌کننده برای بچه‌ها دارد و در شکل اجرایی هم عروسک‌ها بسیار دوست داشتنی هستند. در طراحی و ساخت عروسک‌ها و همچنین عروسک‌گردانی بهترین‌های حال حاضر ایران حضور دارند. در بخش صداپیشه‌ها هم لازم نیست که درباره آن چیزی گفته شود به طور مثال آقای محمد بحرانی خودش گنجینه‌ای از صداست و من در کارم همیشه به او اقتدا کرده‌ام و الگوی من بوده است. دیگر دوستان صداپیشه نیز از بهترین‌های این کار هستند و من افتخار همکاری با آن‌ها را داشتم.

    در بخش بازیگری نیز بازیگران خوبی داریم. حضور هومن حاج عبدالله یکی از نقاط قوت این مجموعه است که برای کودکان بسیار کار کرده است. هومن خیلی خوب به این شخصیت نزدیک شد و با جنس بازی شیرینی که دارد خیلی خوب این کارکتر را شکل داد. در بخش کارگردانی علی احمدی صاحب ایده‌های درخشانی است که همه آن‌ها را در این پروژه اجرایی کرد. اولش فکر می‌کردم که این ایده‌ها درخشان هستند اما چطور قرار است اجرایی شود ولی در نهایت همه آنها به خوبی به تصویر کشیده شد. در بخش موسیقی هم خیلی خوب کار شده است و موسیقی بسیار کودکانه و شاد است. نقاط مثبت دیگری هم دارد و در مجموع برای من یکی از پروژه‌های شریف و ارزشمندی است که با افتخار برای آن کار کردم.

    و درباره میزان تولید آثاری مناسب و جذاب برای کودکان امروز چه فکر می‌کنید؟

    زمانی بود در گذشته‌ها که در تلویزیون و سینما ژانر کودک و نوجوان به شکل قدرتمندی حضور داشت اما اکنون چنین آثاری بسیار اندک است و همان تعداد اندکی هم که تولید می شود، دور از استانداردهای درست سینمای کودک است.

    امیدوارم کارهای خوب بیشتری برای کودکان و نوجوانان تولید شود. با این آثار خوب سینمایی و تلویزیونی است که شخصیت بچه‌های ما شکل می گیرد و رشد می‌کند. همان طور که شخصیت ما را آثار خوبی که در گذشته تولید شده بود، شکل داده است.

    انتهای پیام/

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *