به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر الگونیوز؛ ،امیر قادری میزبان برنامه در ابتدای نشست بیان کرد: سری نخست نشست «بر سینمای ایران چه گذشت» در ارتباط با سینمای دهه ۶۰ بود و جلسات فارغ از مهمانان حالت انتقادی داشت. در شب اول از فصل دوم به تحلیل سینمای ایران در «دوره سازندگی» یعنی دولت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی میپردازیم. از سال ۱۳۷۲ با حضور مهدی فریدزاده در حوزه نظارت سینما، نسبت به دهه ۶۰ مضامین تازهای وارد سینما شد و فیلمهای متفاوتی هم در آن سالها ساخته شدند. ناگفته نماند که مهدی فخیمزاده، موفقترین اثر خود به نام «همسر» را در همین دوران ساخته است.
چرا فیلم «شکار» ساخته نشد؟
در این بخش از نشست بود که مهدی فخیمزاده درباره شرایط فعالیت در دوره یاد شده عنوان کرد: من کارم را در آن سالها با «تاواریش» شروع کردم. در آن دوره که اوج چک کردن سناریوها در ارشاد بود، من به دنبال سناریویی بودم که بتوانم پروانه ساختش را بگیرم. من و علیرضا زریندست باهم یک سناریو درباره شکار خرس پیدا کردیم و آن را خریدیم. در سناریو چند گرگ هم حضور داشتند. قرارمان این بود که زریندست فیلمبرداری را انجام دهد و صحنههای حضور گرگ را در پلاتو بگیرد. بعدها نشد این فیلم را بسازیم و تصمیم به فروش سناریو گرفتیم. احمد نجفی سهم علی زریندست را خرید اما من سهمم را نفروختم. احمد نجفی پیشنهاد داد فیلمبرداری را در ارمنستان انجام دهیم و گفت که شرایط مهیاست. ارزش پول ما نسبت به ارمنستان بسیار بیشتر بود و با هزینه کم میتوانستیم فیلم را بسازیم. من با فضای کاری خارج کشور آشنایی نداشتم و از آن میترسیدم. یک سال طول کشید تا من به این تصمیم رضایت دادم.
وی ادامه داد: در نهایت تیم تشکیل دادیم و برای ساخت فیلم به شهر ایروانِ ارمنستان رفتیم. در آنجا متوجه شدیم که امکانات فیلمبرداری آنها نسبت به ما بسیار عقبتر است. سه ماه در ارمنستان برای ساخت فیلم تلاش کردیم اما در نهایت نتیجه نگرفتیم و فصل گرگهایش تمام شد. بعد از آن به مسکو رفتیم تا بتوانیم کار را فیلمبرداری تمام کنیم اما در آنجا هم نتوانستیم فیلمبرداری را انجام دادیم. ما از ابتدا هم قصد فروش فیلم «شکار» را نداشتیم چراکه فیلم دلی من و احمد نجفی بود که بودجه شخصی صرف آن شد.
این فیلمساز خاطرنشان کرد: به احمد نجفی گفتم پیروز کسی است که شکست را در زمانش قبول کند و اعتراف کردیم که در ساخت این فیلم شکست خوردیم. در راه بازگشت به ارمنستان، کتابی را پیدا کردم و همان کتاب را به فیلمنامه «تاواریش» تبدیل کردم. یکی از اتفاقات جالب توجه این بود که هر لوکیشنی یک مدیرتولید داشت و این کار را علاوهبر تمام مسایل دیگر سخت میکرد. بعد از سهماه و نیم ما بالاخره فیلم را کلید زدیم و در نهایت هم هفت ماه فیلمبرداری طول کشید. ساخت این فیلم تجربه بسیار عالی برای من بود.
در دوره آقای انوار میخواستند همه چیز را با زور حل کنند
فخیمزاده تصریح کرد: بعد از بازگشت به تهران که اواخر دوره آقای انوار هم بود، متوجه تغییر فضا شدم. چون فیلمی که در ارمنستان ساخته بودم را آنطور که انتظار میرفت واکاوی نکردند. ناگفته نماند قدرت آقایان انوار و بهشتی در اواخر دوره مسئولیتشان کمتر شده بود. همچنین در جلسات برگزار شده نقدهایی مطرح میشد که در دوره قدرت آنها، هیچ فیلمسازی توانایی بازگو کردن آن را نداشت.
وی با بیان اینکه من بعد از ساخت ۱۰_۱۲ فیلم، هرگز هیچ مبلغی از فارابی دریافت نکردهام، تصریح کرد: فارابی آن زمان ویژه کسانی بود که به اصطلاح اعوان و انصار خودشان محسوب میشدند. سناریوهایی که این افراد میبردند، بهراحتی تصویب میشد و مجوز میگرفت و پولشان را دریافت میکردند.
فخیمزاده افزود: لاریجانی بعد از ساخت «تاواریش» وارد عرصه شد و به اصطلاح با سلام و صلوات آمد. ناگفته نماند که در دوره آقای انوار معتقد بودند که همه چیز را با زور میتوان حل کرد. در آن زمان این جمله معروف بود که خاتمی که وزیر ارشاد است، هفت وزیر دارد که خودش معاون اول همه آنها است! همه معاونان، مستقل از ایشان کار میکردند و هر تصمیمی که میگرفتند، خاتمی در آن دخالت نمیکرد. او فقط در زمان جشنواره فیلم فجر وارد عرصه میشد و در واقع وزرای ما آقایان انوار و بهشتی بودند.
آقای لاریجانی برای ساخت «همسر» از من تقدیر کرد!
فریدون جیرانی در ادامه درباره کم شدن قدرت آقایان انوار و بهشتی در اوایل دهه ۷۰ اظهار کرد: سیدمحمد خاتمی یک سال قبل از پایان دولت اول مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی، در خرداد ۱۳۷۱ استعفا داد. بلافاصله آقای لاریجانی روی کار آمد. جشنواره سال ۱۳۷۱ را که بیستیکمین دوره آن بود، آقای لاریجانی برگزار کرد و او مرتضی آوینی را که در آن دوره دشمن فارابی محسوب میشد، به داوران جشنواره اضافه کرد.
وی افزود: جشنواره فجر را تا سال ۱۳۷۲ که فیلمهای «همسر» و «تاواریش» باهم در آن حاضر شدند، لاریجانی برگزار کرد. در آن جشنواره فاطمه معتمدآریا جایزه بهترین نقش اول زن را به واسطه بازی در فیلم «همسر» دریافت کرد و همچنین این اثر جایزه صدا را نیز گرفت. «جنگ نفتکشها» هم جایزه بهترین کارگردانی را در همین دوره گرفت و اثری بهعنوان بهترین فیلم برگزیده نشد. آقای لاریجانی تا دیماه سال ۱۳۷۲ حضور داشت که آقایان بهشتی و انوار نیز با ایشان بودند. آنها ترتیبی دادند که چون فیلم «همسر» جایزهای برای کارگردانی و فیلمنامه دریافت نکرده بود، آقای لاریجانی دیداری با مهدی فخیمزاده داشته باشد و تقدیر ویژهای از ایشان برای ساخت فیلم همسر به عمل بیاید. سیدمحمد بهشتی در گفتگویی که در کتاب «سینمای دهه ۶۰» منتشر شده است اشارهای به فیلم «همسر» مهدی فخیمزاده داشته و ماجرای تجلیل لاریجانی از این فیلم را آنجا روایت کرده است. بعد از آقای لاریجانی، آقایان انوار و بهشتی هم ادامه ندادند. زیرا نمیتوانستند با میرسلیم کنار بیایند در این مرحله مهدی فریدزاده به عنوان معاون سینمایی و سپس آقای خاکبازان به عنوان مسئول نظارت و ارزشیابی وارد عرصه کار شدند.
فخیمزاده در این بخش درباره تجلیل از فیلم «همسر» یادآور شد: البته این دیدار خواسته خود آقای لاریجانی بود. یک روز من را خواستند و با خود گفتم سابقه ندارد وزیری بخواهد ما را ببیند! یادم هست که آن زمان آقای بهشتی به شوخی گفت احتمالاً میخواهند سرت را ببرند. بعد از دیدار با وزیر و دعوتنامهای که به من دادند، آنقدر شک داشتم که بعد از جلسه از رئیس دفتر ایشان پرسیدم آیا میتوانیم این تقدیرنامه را منتشر کنیم؟ که بعد در مجله سینما همان صفحه اول به چاپ رسید. آن زمان هنگام ساخت «همسر» به من گفتند که مراقب این اثر باشم، چراکه قصه زنی بود که روبهروی مردش میایستاد!
این کارگردان درباره واکنش معاونت سینمایی به دو فیلم «همسر» و «تاواریش» عنوان کرد: درباره «تاواریش» سکوت کردند اما فیلم «همسر» را مورد قبول دانستند.
بازگشت ایرج قادری را به نبرد آخرالزمان میتوان تشبیه کرد!
مهدی سجادهچی فیلمنامهنویس در ادامه بیان کرد: بلافاصله بعد از روی کار آمدن آیتالله هاشمی رفسنجانی و اتمام جنگ، فشار روی ایشان برای تغییر وزیر ارشاد زیاد شده بود. البته حساسیت روی معاونت سینمایی و سپس مطبوعاتی بسیار بالا بود. آقای بهشتی آن زمان از فشارها گله میکرد و میگفت که میخواهند ایرج قادری را دوباره وارد عرصه کنند.
جیرانی در پاسخ به این پرسش امیر قادری که آیا قبول دارد کارگردانی ایرج قادری که به اصطلاح در آن زمان سمبل ابتذال بود، به لحاظ فنی برای فیلم «میخواهم زنده بمانم» از بسیاری فیلمسازان مورد تایید بهتر بود؟ خاطرنشان کرد: در آن دوره به ایرج قادری بعد از ساخت فیلم «تاراج» مجوز کارگردانی نمیدادند. تا اینکه ایرج قادری نامهای به «کیهانهوایی» نوشت که سردبیر آن آقای سلیمی نمین بود، از ملت ایران بابت ایفای نقش کردن در آثار قبل از انقلابش عذرخواهی کرد. این نامه با روی کار آمدن آقای لاریجانی مصادف شد و ایشان دستور داد که به ایرج قادری مجوز کارگردانی بدهند. بعد از آن ایرج قادری با مرتضی شایسته هماهنگ کرد و در سال ۱۳۷۴ فیلم «میخواهم زنده بمانم» را که فیلمنامهاش بر اساس تحقیقات رسول صدرعاملی و سعید مطلبی و… بود، ساخت.
مهدی سجادهچی در ادامه تاکید کرد: آمدن ایرج قادری را به نبرد آخرالزمان میتوان تشبیه کرد! چراکه ایشان در آن زمان سمبل ابتذال تلقی میشد. در واقع تفکر عدهای بر این اساس بود که ریشه سینمای فرهنگی را که شکل گرفته است، با این کار میزنند. طرف دیگر سینما انتظار داشتند یک شکل دیگر از سینما که با وجود آقایان بهشتی و انوار مغفول و مسدود شده بود؛ با وجود ایرج قادری جان بگیرد. این پروژه بسیار سنگینی بود.
فخیمزاده با بیان اینکه ورود به مسایل فیلم از جانب دوستان مشکلساز بود، گفت: در جلسهای که با حضور بهروز افخمی، سیفالله داد، من، رحیم رحیمپور و… برگزار شد، رحیم رحیمپور در آن جلسه حمله شخصی کرد و من از ایشان اعلام برائت کردم اما همزمان گفتم که من با درجهبندی، ممنوعالکاری هنرمندان و… مخالفم. دوستان در آن زمان دیدگاهی داشتند که آن را به کل نظام تعمیم میدادند در حالی که اینگونه نبود.
در ادامه قادری خاطرنشان کرد: در آن سالها یعنی اوایل دهه ۷۰، رسول صدرعاملی اثری نساخت البته فیلم «سمفونی تهران» را تولید کردند که برای جریان اصلی نبود.
انتهای پیام/
دیدگاهتان را بنویسید