طبیعی است که در هر بیزینسی صاحبان کالا تلاش دارند به سلیقه مخاطب نزدیک شوند و در نهایت اتفاقی که بتواند با اقبال مشتری همراه باشد را یک بیزینس موفق می دانند.
این مسئله در عصر سریال سازی برای پلتفرم های شبکه نمایش خانگی هم که به نوعی جنبه های اقتصادی مشخصی دارد صدق می کند و طبیعی است که صاحبان پلتفرم و سرمایه گذاران بر اساس میزان علاقه و توجه کاربران روی اثر و البته هنرمندان حاضر در آن اثر سرمایه گذاری متفاوتی دارند.
اما نکته ای که کار را از وجوه هنری یک سریال یا یک فیلم سینمایی دور می کند و تنها ابعاد اقتصادی را به آن می بخشد نمی تواند نقطه عطفی بر موفقیت آثار در این مدل از پخش با فاصله از تلویزیون باشد.
تلویزیون بر اساس بازخوردی که از مخاطبش می گیرد سریال را به فصل های آینده می کشاند و در واقع درست یا غلط از یک فرمول مشخص موفق بارها به نفع تماشاگر تلویزیونی استفاده می کند.
اما اخیرا شاهد این هستیم که برخی از سریال های شبکه نمایش خانگی بر اساس بازخوردی که از مخاطباشان می گیرند سریال را کش داده و پایان بندی سریال را بارها به تعویق می اندازند تا از این فرصت نهایت استفاده اقتصادی را برده و البته تا مدتها ذهن و فکر مخاطبشان را درگیر کنند.
اگرچه بحث تعلیق و معمایی کردن فضای داستان یکی از عوامل موثر در حفظ مخاطب است و نگاه داشتن تماشاگر روی لحظات مختلف داستان و حدس و گمان های مرسوم یک فرمول موفق در بحث سریال سازی است اما نباید کتمان کرد که گاهی آب بستن به قصه و چرخاندن لقمه دور سر و در نهایت بازار گرمی برای اتفاقاتی که عملا از دست نویسنده هم به دور است نه تنها اتفاقی حرفه ای محسوب نمی شود که اعتماد مخاطب را کم کم از بین می برد و عاملی می شود تا دیگر سریال های رسانه نیز از آن لطمه می خورند.
پایان بندی و به موقع فرود آمدن قصه و البته جمع بندی ماجرای شخصیت ها و کاراکترها یک نکته مهم در بحث فیلمنامه نویسی و البته سریال سازی است که رعایت آن کمک می کند تا تماشاگر به موقع با شخصیت ها آشنا شود ، به موقع در دل داستان قرار گیرد، به موقع با قهرمان حس هم ذات پنداری داشته باشد ، به موقع با قصه به تعلیق ها و بحران ها برسد و به موقع با پایان بندی صحیح و بجا همراه با شخصیت ها از داستان به نتیجه برسد.
گاهی اوقات حتی مخاطب عام هم متوجه سردرگمی در داستان و کش دار شدن لحظات معمولی قصه می شود که این مسئله یک نمره منفی در کارنامه سازندگان اثر محسوب می شود و بی تعارف باید گفت در عصر بیزینسی سریال سازی این مسئله کمی بوی غش در معامله را می دهد که دور از منطق درام سازی و البته حفظ تماشاگر به هر قیمتی محسوب می شود که می تواند در طول زمان تماشاگر را نسبت به پلتفرم و صاحبان اثر بدبین کند چون سریالی که قرار است روح و روان او را به ذوق و شوق بیاورد دقیقا دارد برعکس عمل می کند.
انتهای پیام/
دیدگاهتان را بنویسید