وقتی قصه توان ندارد خودش را جمع و جور کند تماشاگر به بازی های ضعیف هم میخندد و این بد است و…
شکار حلزون چرا ساخته می شود؟
حرفش چیست؟
هدفش چیست؟
آیا به هدفش نزدیک می شود؟
آیا فیلم بیان درستی از یک قصه به ظاهر عمیق دارد؟
دو خطی داستان و تقابل بی ربط و تصادفی آدم ها در یک جا از زندگی شأن به نظر قابل پذیرش است و می توان اعتماد کرد که این داستان با استفاده از داشته هایش می تواند عمق و جان بگیرد و تماشاگرش را با خود ببرد اما؛ میزانی و رفتار های تکراری
فرم نگرفتن کار
دیالوگ های بد
بازی های تصنعی
کارگردانی معمولی
اجازه نمی دهد تماشاگر همه آنچه قرار است رخ دهد را دوست داشته باشد.
کاش توانمندی حضور چند بازیگر بهتر برای فیلم ممکن بود.
کاش فیلمنامه بار ها بازنویسی می شد.
کاش به قصه ی دو خطی به نظر جذاب اکتفا نمی شد
و….
ای کاش از حسین پاکدل یک شخصیت کاریکاتوری در نقش یک انسان اهل قضاوت نمی دیدیم!
کاش فیلم به برخورد تصادفی آدم ها در دنیای خودش اکتفا می کرد تا همین متریال محدود فیلم را به قدر نیاز بالا ببرد.
راستی این فیلم در سینما امید فروش دارد؟؟!
بیشتر بدانیم ؛
شکار حلزون یکی از فیلم اولیهای جشنواره چهل و دوم فیلم فجر است که محسن جسور آن را کارگردانی کرده و آخرین نقشآفرینی زندهیاد حسام محمودی در سینما در این فیلم نقش بسته است
فیلم شکار حلزون روایتگر قصه مینو، زن جوان سرپرست خانوادهای است که برای تامین معاش در یک شرکت خدماتی و نظافتی مشغول به کار است. او با پیشنهاد شغل پرستاری از پدر یک جوان مواجه میشود که شرط پذیرفتن این شغل با حقوق مناسب، جاری شدن صیغه محرمیت میان آنهاست.
سیدمهرزاد موسوی | برخی فیلمهای جشنواره نه برای رنگین شدن سفره، نه برای پر شدن اسم و ردیف پذیرفته میشوند (احتمالا این جمله را هم در این دوره جشنواره زیاد بشنوید و بخوانید) فیلم شکار حلزون که به کندی اسم حلزون پیش میرود، خط داستان مشخصی ندارد، در دیالوگ الکن است، در بیان حرفهایش منطق ندارد، کاراکترهایش پا در هوا هستند و همه اینها یعنی مشخص نیست چرا در جشنواره فیلم فجر پذیرفته یا حتی چرا ساخته شده است.
این جنس فیلمها میتوانست یک فیلم تجربی یا تلویزیونی باشد (گونهای که مدتهاست خبری از آن نیست) ولی حالا یک فیلم پذیرفته شده در جشنواره است متاسفانه.
محسن جسور | کارگردان: این قصه جزو فیلمهایی بود که دوست داشتم بسازم. در حقیقت موضوع فیلمنامه، از جمله حوزههایی بود که سالها در حوزه عکاسی به آن پرداخته بودم. اسم اولیه فیلم «عطر مینو» بود که در طول بازنویسی، به این نتیجه رسیدم اسم گیرایی نیست؛ زیرا معتقدم که نام یک اثر میتواند به فرم و دیده شدن فیلم هم کمک کرد. سعی کردم برای انتخاب فیلم، از ارایه تلویحی استفاده کنم برای همین اشارههای ریزی به کاشت حلزون و خمیده بودن کاراکتر اول داشتیم. این فیلم را خیلی دوستانه و دلی ساختیم. به نوعی، فضای خیلی حرفهای نداشتیم که بگویم برای هر نقش کلی فکر کرده بودیم که چه بازیگری آن نقش را بازی کند! من فیلم ساختهام که اینجا بیایم و در معرض قضاوت منتقدان قرار بگیرم. قطعا هر اثری ضعفهایی دارد. اقتباس آزاد از یک اثر، شیرین اما سخت است. ادبیات ستونی است که من به عنوان نویسنده میتوانم به آن تکیه کنم.
فرناز زوفا | بازیگر: من تاکنون تجربههای مختلفی با دیگر کارگردانان داشتهام؛ اما «شکار حلزون» برای من فیلمی شریف است و همکاری با تمامی عوامل این فیلم، برایم درس و تجربهای بود که شروع دیگری در زندگی شخصیام داشت. بخشی از این تجربه، کار با زندهیاد حساممحمودی بود و بخش دیگری هم وجود داشت که منجر شد تا آدم صبورتری شوم.
موحد شادرو | تدوینگر: امسال سه فیلم در جشنواره فیلم فجر دارم و همیشه سعی کردم تا ذهنیتم را به فیلمساز نزدیک کنم. من و محسن جسور، از دوران تحصیل در مدرسه پابهپای هم قدم برداشتیم و کارهای هنری زیادی انجام دادیم. من افراد زیادی را دیدم که درباره دروغگویی فیلم ساختند، اما خودشان دروغگو بودند. کسانی را دیدم که درباره تجاوز فیلم ساختند با وجود اینکه خودشان متجاوز بودند. با این حال باید بگویم که محسن جسور، فردی است که از انسانیت فیلم ساخته و خودش مانند اثرش است.
امیریل ارجمند | آهنگساز: از این که در چنین پروژهای بودم، خرسند هستم. همانطور که موحد شادرو گفت، محسن جسور فردی کتابخوان و درست است. درضمن، متاسفانه من هم کسانی را دیدهام که دروغ میگویند اما درباره راستگویی فیلم میسازند. در ابتدا قرار بود که من هم در فیلم بازی کنم و هم آهنگسازی کار را انجام دهم؛ اما در نهایت تصمیم بر این شد که فقط کار موسیقی را برعهده بگیرم. به اعتقاد من کارگردان خدای کار است و با تمام این تفاسیر گفته شده، من فیلم را دوست داشتم. باید بگویم که تمامی عوامل بی غل و غش کارشان را انجام دادند و خشوحالم که بخشی از این کار بودم. من معتقد هستم وقتی متنی نوشته میشود، آن نوشته فقط از دیدگاه نویسنده نمیآید؛ بلکه سلسله اتفاقها و تجربههای طی شده تا آن مطالب نوشته شود.