چهارشنبه / ۱۴ آذر / ۱۴۰۳
×
هدایت هاشمی بازیگر قلب رقه عنوان کرد: سینمای ایران یک سیمرغ به شهرام حقیقت‌دوست بدهکار است چه بهتر که با چنین کار شایسته‌ای این جایزه به او اهدا شود.
سینمای ایران یک سیمرغ به شهرام حقیقت‌دوست بدهکار است
  • کد نوشته: 45846
  • بهمن ۱۹, ۱۴۰۲
  • 6223 بازدید
  • بدون دیدگاه
  • به گزارش گروه فرهنگ و هنر الگونیوز؛ امیررضا مافی میزبان برنامه ابتدا بیان کرد: به پایان دهه فجر نزدیک می‌شویم و شکل فیلم‌ها تقریبا روشن و نظرات متعددی درباره فیلم‌های جشنواره فجر ۴۲ ابراز شده؛ اما همچنان مسایل حاشیه‌ای به اتمام نرسیده است امیدوارم هرچه سریع‌تر تدبیری برای این موضوع صورت گیرد.

    بخش اول برنامه به نقدوبررسی فیلم «قلب رقه»، با حضور خیرالله تقیانی‌پور کارگردان ، سعید پروینی تهیه‌کننده و هدایت هاشمی بازیگر اثر اختصاص داشت.

    خیرالله تقیانی‌پور ابتدا عنوان کرد: من خط عاشقانه درام را دوست دارم و این مساله در تمام آثارم پیداست. دوست داشتم این موقعیت عاشقانه را به تاریخ معاصر بیاورم؛ یک درام عاشقانه در دل یک خشونت.

    سعید پروینی اظهار کرد: قطعا این اثر به نسبت یک اثر آپارتمانی که در تهران اجرا می‌شود، سختی بیشتری داشت چراکه خارج از جغرافیا کشور پیش رفت و طبیعتا حفظ همدلی در این پروژه، کار سختی بود.

    هدایت هاشمی درباره حضورش در قلب رقه اظهار کرد: من فکر می‌کنم مجموع کارهایی که باعث پایین آمدن سطح خشونت در جهان شود و مردم کشور را متوجه می‌کند که چه کسانی برای این امنیت زحمت می‌کشند؛ هم می‌تواند شکاف داخل اجتماع را کم کند و هم منجر به رفاه ملی می‌شود؛ همچنین توانایی نسل جدید را که به عرصه سینما وارد می‌شوند، نشان دهد. من سال‌هاست که از بازیگری به شکل جدی برای دیگران فاصله گرفته‌ام و فقط برای دوستانم فیلم بازی می‌کنم در این پروژه‌ها هم سعی می‌کنم نقش متفاوت بپذیرم و خودم را به چالش بکشم.

    در ادامه، تقیانی‌پور عنوان کرد: ما قبل از تولید اثر چند سفر به همراه آقای پروینی، تهیه‌کننده محترم به سوریه داشتیم و خودم هم پیشتر به آنجا رفتم.

    پروینی درباره انتخاب رقه برای این فیلم مطرح کرد: فیلمبرداری ما در شهر رقه نبود؛ اما انتخاب این نام به دلیل پایتخت داعش در سال ۲۰۱۵ بود. در سال ۲۰۱۶ داعش در حال افول در شهر رقه بود که قصه ما هم به همان روزها برمی‌گردد.

    تقیانی‌پور ادامه داد: این فیلم باید در رقه نشان داده می‌شد؛ جایی که داعش در آن مسلط است و حتی دولت تشکیل داده و دیوان قضائی دارد. اینکه در دولت داعش چنین عملیاتی انجام شود، کار متفاوت و جالبی است تا جاهای دیگر.

    هاشمی درباره بازی «شهرام حقیقت‌دوست» اظهار کرد: سینمای ایران یک سیمرغ به او بدهکار است چه بهتر که با چنین کار شایسته‌ای این جایزه به او اهدا شود.

    بخش بعدی برنامه به گفت‌وگو درباره انیمیشن «رویاشهر» با حضور محسن عنایتی کارگردان و مصطفی حسن‌آبادی‌ تهیه‌کننده اثر اختصاص داشت.

    مصطفی حسن‌آبادی‌ تهیه‌کننده اثر ابتدا بیان کرد: ما زمزمه‌های زیادی را می‌شنیدیم که نمی‌توانیم «رویاشهر» را تولید کنیم اما با توجه به تجربه قبلی‌مان در انیمیشن «بنیامین» جسارت ساخت و تولیدش را پیدا کردیم و در حال حاضر هم بسیار از نتیجه کار راضی هستیم.

    محسن عنایتی، کارگردان انیمیشن نیز گفت: من فکر می‌کنم که اکنون یک برنامه جداگانه برای انیمیشن نیاز داریم که در طول سال پخش شود چرا که می‌بینیم منتقدان و مخاطبان تحلیل درستی از کارگردانی و تولید انیمیشن ندارند.

    کارگردان «رویاشهر» درباره فانتزی بودن این اثر گفت: فانتری نیاز انیمیشن است. روزی که ما ساخت «بنیامین» را شروع کردیم گویا یک گمشده‌ای در آن حضور داشت چرا که دنیایش محدود و رئال بود. در نهایت ما به این نتیجه رسیدیم که کاراکتر ما در انیمیشن «رویاشهر» به دنیای فانتزی نیاز دارد.

    وی در پایان سخنان خود درباره آینده انیمیشن در ایران گفت: ساخت انیمیشن در ایران مشکلاتی دارد که بزرگ‌ترینش پیش‌تولید این آثار است؛ استوری برد و استوری ریل دغدغه بزرگ ماست که بودجه و زمان‌بندی زیادی می‌خواهد. باید گفت که قصه انیمیشن در استوری‌ریل درمی‌آید و اگر استوری‌ریل نباشد با کار رئال تفاوتی ندارد. توقع مدیران این است که ساخت انیمیشن سه ماه طول بکشد اما از نظر من اینکار سه سال زمان می‌خواهد.

    بخش بعدی برنامه «نقد سینما»، به گفت‌وگو درباره فیلم «نپتون» با حضور محمدابراهیم غفاریان کارگردان و آرمین رحیمیان بازیگر نقش اصلی اثر اختصاص یافت.

    محمدابراهیم غفاریان کارگردان درباره ایده «نپتون» بیان کرد: سه سال قبل که در مشهد مشغول ساخت مستند بودم، ایده فیلم‌ را یکی از رفقایم در گپ دوستانه مطرح کرد. او به من گفت که اخیرا پدران و مادران به بهانه ساختن آینده بچه‌ها، حال آن‌ها را فراموش می‌کنند. این ایده برای من جذاب بود چراکه همواره دغدغه اجتماعی داشتم و این در آثار مستندم هم پیداست.

    به این نتیجه رسیدم که ساخت چنین ایده‌ای داستان می‌خواهد تا بتوان با جامعه هدف بزرگ‌تری ارتباط گرفت؛ مستند به اندازه سینما نمی‌توانست صدای من را به گوش مخاطبان برساند و من با تمام علاقه‌ام به دنیای مستند، سینمای داستانی را انتخاب کردم.

    آرمین رحیمیان بازیگر درباره نقشش در «نپتون» مطرح کرد: این فیلم چند چالش برای من ایجاد کرد، یکی از این چالش‌ها این است که من خودم پدر نیستم اما دوست دارم باشم. از طرف دیگر در همه نقش‌هایی که من تا به الان بازی کرده‌ام، ابزارهایی همواره برایم وجود داشت؛ مانند یک لکنت یا لهجه و… اما در این فیلم، نقش من روزمرگی یک پدر بود و من فکر می‌کردم عملیاتی کردنش باید سخت باشد. من به همان میزان که علاقه دارم پدر بشوم، به همان اندازه از پدر شدن می‌ترسم. در این فیلم با ترسم مواجه شدم و بعد از «نپتون» پدر حواس‌جمع‌تری شدم.

    در ادامه، کارگردان این اثر درباره چگونگی رسیدن به جزئیات فیلم گفت: پدرم روانشناس کودک است و من کودکی آرامی داشتم و ورودم به سینما توسط پدرم صورت گرفت. از طرف دیگر نویسنده کار که همکلاسی من بودند و الان ۱۶ سال است که همسر من است نیز خانواده فرهنگی دارد. حدود ۱۰ ماه زمان برد تا به داستان برسیم. این فیلمنامه تجربه زیسته خودمان و اطرافیانمان بود. ما تلاش کردیم به واقعی‌ترین شکل ممکن آن را اجرا کنیم چرا که من از سینمای مستند می‌آیم و این موضوع خیلی برایم مهم بود.

    آرمین رحیمیان درباره پُرکار نبودنش اظهار کرد: بازیگری برای من دغدغه و عشق به تمام معنا است اما مساله من در سینما، فیلمسازی چراکه تحصیلات آکادمیک من در این زمینه است. در دانشگاه فیلمنامه‌نویسی خواندم و تحصیلات آکادمی بازیگری‌ام را در کارنامه گذراندم. برای همین نمی‌توانم به خودم اجازه هر کاری بدهم؛ شاید آثاری بوده که برای ویترین بازیگری من خوب بوده اما نرفتم چون با استراتژی من همخوانی نداشت. به جای اینکار، بیشتر فیلمنامه نوشتم و عمدا بعد از «شبی که ماه کامل شد» فاصله گرفتم چون سیل پیشنهادات من را ترساند.

    بخش بعدی «نقد سینما» به گفت‌وگو درباره انیمیشن «شمشیر و اندوه» با حضور مهدی جعفری تهیه‌کننده و همچنین عماد رحمانی و مهرداد محرابی از کارگردانان اثر اختصاص داشت.

    مهدی جعفری، تهیه‌کننده اثر ابتدا عنوان کرد: انیمیشن «شمشیر و اندوه» برگرفته از همان بازی «سفیر عشق» است و کارگردانان محترم این اثر افتخارآفرینان جشنواره بازی‌های فجر هستند. بلافاصله بعد از انتشار بازی، ایده ساخت انیمیشن را داشتم و هر چه بیشتر جلو رفتیم، فضای قصه تغییر کرد.

    عماد رحمانی یکی از کارگردانان این اثر اظهار کرد: از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۹ من تجربه بیش از ۲۰ کارگردانی و نویسندگی بازی‌های ویدیویی را داشتم و زمانی که پیشنهاد ساخت انیمیشن را شنیدم، شوک شدم اما در نهایت با یک تیم خوب توانستیم این اثر را بسازیم. ریتم کار برای من و مهرداد محرابی بسیار مهم بود شاید جاهایی به بازی‌ویدئویی رسیدیم اما برای ایجاد روایت درام باید چنین کاری انجام می‌دادیم. البته باید گفت که مخاطبان «شمشیر و اندوه» سن نوجوان به بالاست‌. ما با یک کار کودک طرف نیستیم و برای اولین بار با سینمای انیمیشن بزرگ‌سال مواجهیم.

    مهرداد محرابی، دیگر کارگردان اثر درباره تکنیک استفاده شده در این بازی مطرح کرد: موتور استفاده شده در این انیمیشن آنریل انجین ۵ است. این موتور بازی‌سازی است اما در تمام قسمت‌های صنعت استفاده می‌شود.

    جعفری، تهیه‌کننده اثر در ادامه عنوان کرد: مطالعات من در جشنواره خارجی نشان داد که این یک دستاورد است که با تکنیک بازی، یک انیمیشنزسینمایی بسازیم. معتقدم که با هرکس باید به زبان خودش سخن گفت و زبان نوجوان هم الان بازی‌‌‌های ویدئویی است. برایم بسیار جای خوشحالی داشت که تا به الان نوجوانان واکنش خوبی نسبت به «شمشیر و اندوه» داشتند و با دقت و ظرافت خاصی کار را نقد می‌کردند.

    مهرداد محرابی، یکی از کارگردانان اثر درباره نبود توسعه جهانی بازی‌های ایران اظهار کرد: بازی‌های کامپیوتری ساخته شده در ایران از نظر تکنیکی قابلیت رقابت با کارهای جهانی را دارند و نمونه موفق هم داشته‌ایم؛ اما بازتاب خبری نداشته و آنطور که باید دیده نشده است.

    مهدی جعفری درباره این موضوع عنوان کرد: من معتقدم که در بازی جلوتر از انیمیشن هستیم. در چند سال گذشته ما شاهد درخشش «امیرحسین فصیحی» با بازی «فرزندان مورتا» در بازار جهانی بودیم. این اثر انتشار گسترده‌ای داشت و بیش از یک‌ونیم‌میلیون مخاطب را روی کنسول پلستیشن ۴ به خود اختصاص دهد که اتفاق بزرگ و درآمد خوبی بود. باید این را بگوییم که رشد صنعت بازی در منطقه، به لطف نیروهای انسانی ایرانی است.

    عماد رحمانی در نهایت بیان کرد: به نظر من مسیر نزدیکی بین بازی و انیمیشن است. باید نوجوانان را جدی گرفت، نوجوانان امروزی متفاوت با نوجوانان دهه ۶۰، بسیار باهوش و محترم هستند. همچنین دوست دارم درباره مهاجرت سازندگان بازی‌ویدئویی‌ها بگویم اگر شرایط کار در ایران فراهم باشد، هیچ‌کس دوست ندارد وطن خود را ترک کند.

    در بخش نهایی «نقد سینما»، سیدمحمد حسینی و محمدرضا مقدسیان به برنامه پیوستند تا به ادامه موضوع مساله‌مندی در سینمای ایران و فیلمنامه پرداخته شود.

    سیدمحمد حسینی ضمن یادآوری این نکته که عده‌ای بی‌مساله هستند، بیان کرد: این جمله از نظر من پارادوکس دارد؛ نمی‌توان کسی را تصور کرد که مساله ندارد. هرکسی که فیلم می‌سازد، مساله دارد اما تمایز در آن است که وقتی مساله‌ها با همدیگر یکی نباشد، همدیگر را خنثی می‌کنند. مساله در لایه مدیریت به تکلیف تبدیل و این باعث تقلیل مساله می‌شود. اگر سینمای آمریکا رو به جلو حرکت می‌کند، دلیلش همدلی آن‌هاست که در آن اکوسیستم درآمد هم کسب می‌شود اما همه ماجرا درآمد نیست.

    مقدسیان در ادامه این موضوع عنوان کرد: مساله این است که ما چرا با آدم‌ها بگوییم این تکلیف توست؟ اگر من مساله را درک کرده‌ام، احتمالا بلدم بر مبنای مساله‌ام مدیدیتی را انتخاب کنم که در راستای آن مساله باشد. در ادامه نیز طی یک گفت‌وگوی انتقادی خود مساله ارتقا پیدا می‌‌کند و عمیق‌تر می‌شود.

    وی ادامه داد: دیشب به این نقطه رسیدیم که اگر منطقی نگاه کنیم، از مدیریت به فیلمساز می‌رسیم اما این سهم فیلمساز را حذف نمی‌کند. اگر خود مدیر مساله را فهمیده باشد باید زبان انتقالش را هم بلد باشد، اگر مدیر در این انتقال ناتوان باشد، تکلیف می‌دهد و باید و اولویت تعیین می‌کند. ما شاید مسایل را تشخیص دهیم اما توام انتقالش را نداریم.

    امیررضا مافی میزبان برنامه درباره مساله‌مندی در سینما عنوان کرد: طبیعی است که هر کس مساله دارد اما زمانی که درباره پرسش و مساله صحبت می‌کنیم منظورمان پرسشی است که ساحت انسانی را درگیر کند و جامعه انسانی را قدمی بالاتر ببرد.

    وی ادامه داد: مدیر حق ندارد مساله شخصی داشته باشد؛ مدیر باید مساله کلان نهاد یا کل کشور را حل کند. مدیر می‌تواند سلیقه‌اش را اعمال کند اما نمی‌تواند مسایل شخصی خود را مطرح و حل کند.

    در ادامه، حسینی اظهار کرد: کار مدیر این است که به عمق‌بخشی مساله عناصر فعال هنری کمک کند و باعث عمیق شدن نوع نگاه آدم‌‌ها شود. هرچه دچار ماندن و استقرار یک مساله شویم، دچار عرف‌زدگی می‌شویم و طرقی معکوس پیدا می‌کنیم.

    مقدسیان عنوان کرد: من نمی‌توانم این فرآیند را خطی ببینم. اینکه یک مدیر فرهنگی این ماجرا را رقم بزند پس توانایی شخصی افراد چه می‌شود؟ یک نفر باید چراغ را روشن کند، نه فقط مدیر بلکه شاید یک فیلمساز این تلنگر را به مدیران بزند. مهمترین کار ما مکث کردن است، شاید ما شب نهم به این ایستگاه برسیم که با مکث کردن درباره این مساله، به مساله مهمتری برسیم.

    وی در پایان خاطرنشان کرد: زمانی که ما در جایی قرار گرفتیم که به مهمترین مساله برسیم، باید حتما بدانیم که این مهمترین مساله نیست‌. اصلا مهمترین مساله وجود ندارد. ما باید تلاش کنیم گفت‌وگو کردن یاد بگیریم نه اینکه حرف خود را به کرسی بنشانیم. کسی که بخواهد حرف خود را به کرسی بنشاند، نشان از مساله‌مند نبودن اوست. آدم مساله‌مند نمی‌تواند با قاطعیت حرف بزند و کنجکاو نباشد.

    انتهای پیام/

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *