یادداشتی بر فیلم تابستان همان سال / ترسیم هولناک یک کاراکتر بخت برگشته

یادداشت/رحمت امینی /عضو انجمن نویسندگان و منتقدان سینما گروه فرهنگ و هنر الگونیوز؛

«محمود کلاری» با کوله باری از تجربیات ارزشمند بویژه در فیلمبرداری و کسب سیمرغ های این رشته برای فیلمهای «سرب» ، «بوی کافور، عطریاس»و «جدایی نادر از سیمین» و سابقه کارگردانی فیلمهای « ابر و آفتاب » و«رقص با رویا»

و البته تجربه هایی در بازیگری درچند فیلم ( مثل بانو ، کارگران مشغول کارند ، بمب ؛بک عاشقانه و ….) جدیدترین ساخته خود را با نام «تابستان همان سال» راهی جشنواره فیلم فجر کرده است.

نخستین ویژگی چشمگیر این فیلم ؛ قاب بندی ها و میزانسن های چشم نوازی است که مشخصا قدرت این کارگردان کهنه کار را به اثبات می رساند .

همچنین، مدیریت فیلمبرداری این فیلم ، شایستگی های کوهیار کلاری ؛ فرزند این فیلمساز را در ادامه ی درست راه پدر را نشان می دهد.

اما در بخش ماجرا و‌مضمون ، کلاری روایتی خطی و منسجم از یک قصه را به تصویر می کشد که طی آن  در خانواده ای جمع وجور ، طلاهایی به سرقت می رود و داود که جوانی کوشا و جویای نام و پدر از دست داده است ، مورد اتهام قرار می گیرد

به موازات کنجکاوی تماشاگر برای پرده برداشتن از این معما ، کاراکترهای دیگر و ماجرایشان روایت می‌شود .

کلاری توانسته است با ضرباهنگی مناسب که البته در دقایق پایانی کمی کند می شود ؛ و یک علتش این است که کارگردان خود را موظف به بیان عاقبت همه ی اشخاص می داند، به نحوی که فیلم گویی چند پایان پیدا می کند!

کلاری اما در چهره نگاری در جزییات شخصیت داود (با بازی علی شادمان) موفق عمل کرده و خود شادمان هم توانسته است در ایفای این شخصیت توفیق داشته است.

در یک جمله ،استحاله ی داود از جوانی که در پی فتح قله های بلند زندگی است اما ….

در فیلم آخر کلاری بخوبی ترسیم شده است.

انتهای پیام/